چیزی نمی تونم بگم قرار از من بگذری
چیزی نگو می فهممت باید از این خونه بری
چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم
تا با یک دریا تو خودم خاموشه خاموشت کنم
تنهاییامو بعد از این با قلب کی قسمت کنم؟
واسه فراموش کردنت باید به چی عادت کنم؟
تو باید از من رد بشی من باید از تو بگذرم
کاری نمی تونم کنم باید بیفتی از سرم
بعد از تو باید با خودم تنهای تنها سر کنم
یک عمر باید بگذره تا امشبو باور کنم
چند سال از امشب بگذره با من یکی همخونه شه
احساس امروزم به تو حتی یک شب وارونه شه
علی جون وبلاگتو دیدم مثل خودت خیلی nice بود.
بهترینا رو برات آرزو می کنم و امیدوارم همیشه آسمون دلت آفتابی باشه.
سلام این شعر خیلی قشنگ بود واقعا قشنگ وبلاگ توپی داری ممنون
شعرت قشنگ بود.
بازم مطلب بده گل پسر.
بعضیا مثل من به عشقت میان هر روز به وبلاگت سر میزنن.
البته شما اگه هیچی هم ندی ما باز میایم :-*